سلمان ساوجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 35

1. مرا ز هر دوجهان، حضرت تو، مقصود است

2. که حضرتت به حقیقت، مقام محمود است

3. دریچه نظر و رهگذار خاطر من

4. جز از خیال تو، بر هرچه هست، مسدود است

5. اگر ز دل غرض توست صبر، معدوم است

6. وگر مراد تو از من وفاست، موجودست

7. صبا ز رهگذر کوی توست، غالیه سا

8. بس است باد صبا را، اگر همین سود ست

9. به چهره، خاک درت را نمی‌دهم زحمت

10. از آنکه چهره به خوناب دیده، پالودست

11. پناه بر دل من، به سایه زلفت

12. چه سایه‌ایست که بر آفتاب ممدود است؟

13. به بندگی، از ازل، با تو بسته‌ام عهدی

14. چگونه ترک کنم عادتی که معهود است؟

15. ز شوق بزم تو در دیده و دل سلمان

16. مدام، اشک صراحی و ناله عودست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پای گستاخ منه بر در کاشانه عشق
* سر منصور بود کنگره خانه عشق
شعر کامل
صائب تبریزی
* سعدیا عمر گران مایه به پایان آمد
* همچنان قصه سودای تو را پایان نیست
شعر کامل
سعدی
* سر شانه را شکستم به بهانهٔ تطاول
* که به حلقه حلقه زلفت نکند درازدستی
شعر کامل
فروغی بسطامی