سلمان ساوجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 350

1. خنک صبا که ز زلفش، خلاص یافت نفسی

2. صبا فدای تو بادم، برو که نیک بجستی

3. غلام قامت آن لعبتم که سرو سهی را

4. شکست قد بلندش، به راستی و درستی

5. بیا و عهد ز سر گیر، ای نگار اگر چه

6. هزار عهد ببستی، چو زلف و باز شکستی

7. ز زلف و چشم تو من دوش داشتم گله‌ای چند

8. نگفتم و چه بگویم حکایت شب مستی

9. تو تا حدیث نکردی، مرا نگشت محقق

10. که چون پدید شد از نیستی لطیفه هستی؟

11. مرا تو عین زلالی، ولی گذشته ز فرقی

12. مرا تو تازه نگاری، ولی برفته ز دستی

13. به نور دیده سزاوار آنکه روی تو بیند

14. تو لطف کردی و دردی به مردمان ننشستی

15. ز عهد سست و دل سخت توست ناله سلمان

16. تو نیز خوی فرا کن، دلا به سستی و سختی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ریزش این تنگ چشمان تشنگی می آورد
* وای بر کشتی که خواهد آب ازین غربال ها
شعر کامل
صائب تبریزی
* تا صبا شد دسته بند سنبل گلپوش او
* کار او جز عنبر افشانی و عطاری که دید
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* بهر جایگه یار درویش باش
* همه رادبا مردم خویش باش
شعر کامل
فردوسی