سلمان ساوجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 7

1. نظری نیست، به حال منت ای ماه، چرا؟

2. سایه برداشت ز من مهر تو ناگاه چرا؟

3. روشن است این که مرا، آینه عمر، تویی

4. در تو آهم نکند، هیچ اثر، آه چرا؟

5. گر منم دور ز روی تو، دل من با توست

6. نیستی هیچ، ز حال دلم آگاه چرا؟

7. برگرفتی ز سر من، همگی سایه مهر

8. سرو نورسته من، «انبتک الله» چرا؟

9. دل در آن چاه ز نخ مرد و به مویی کارش

10. بر نمی‌آوری، ای یوسف از آن چاه چرا؟

11. نیک‌خواه توام و روی تو، دلخواه من است

12. می‌رود عمر عزیزم، نه به دلخواه چرا؟

13. پادشاه منی و من، ز گدایان توام

14. از گدایان، خبری نیستت ای ماه چرا؟

15. در ازل، خواند به خود حضرت تو سلمان را

16. «حاش لله» که بود، رانده درگاه چرا؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو درخت قامتش دید صبا به هم برآمد
* ز چمن نرست سروی که ز بیخ برنکندش
شعر کامل
سعدی
* ز تور اندر آمد نخستین ستم
* که شاهی چو ایرج شد از تخت کم
شعر کامل
فردوسی
* در مذهب طریقت خامی نشان کفر است
* آری طریق دولت چالاکی است و چستی
شعر کامل
حافظ