سلمان ساوجی_دیوانقطعه ها (فهرست)

قطعه شمارهٔ 91

1. ایا شهی که غبار سپاه منصورت

2. عذار فتح به خط معنبر آراید

3. سوار همت تو گوی جاه در میدان

4. ببردی از خم چوگان چرخ بر باید

5. اگر محاصره آسمان کند رایت

6. به یک دو ماهش هر نه حصار بگشاید

7. شهاز گردش گردون شکایتی است مرا

8. که ذکر آن به چنین حضرتی نمی‌شاید

9. منم که مریم فکر مسیح خاصیتم

10. به مدحت تو همه ساله روح می‌زاید

11. به فر دولت تو همتی است سلمان را

12. که نور خواستنش ز آفتاب عار می‌آید

13. اگر به تشنگیش جان به لب رسد حاشا

14. که پیش بحر به خواهشگری لب آلاید

15. چو پای صدر کشد در گلیم درویشی

16. سر تجرد او ترک آسمان ساید

17. حطام فانی دنیا بدان می‌ارزد

18. که طوق منت آن گردنی بفرساید

19. طمع نمی‌کنم و خود چه سود از آن طمعی

20. که مرد را ببرد آب و نان نیفزاید

21. توقع است ز لطف توام که بهتر ازین

22. به حال من نظر التفات فرماید

23. بقای عمر تو بادا که بنده را به جهان

24. به غیر عمر تو چیزی دگر نمی‌باید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آنچه از مائده فیض بر این نه طبق است
* رزق جمعی است که در پرده شب بیدارند
شعر کامل
صائب تبریزی
* هست بی صورت جناب قدس عشق
* لیک در هر صورتی خود را نمود
شعر کامل
جامی
* شرطست نه بر چشمه که بر چشم نشانند
* مانند تو سروی که ز بستان بدر آید
شعر کامل
خواجوی کرمانی