سلمان ساوجیجمشید و خورشید (فهرست)

قسمت 11 - قطعه

1. سحرگاه ازل کز پرده عرض

2. قضا می‌داد نور و سایه را عرض

3. قدر بنوشت بر اطراف چترش

4. که السلطان ضل الله فی الارض

5. خرد گرد فلک چندانکه گردید

6. کسی بالاتر از چترش نمی‌دید

7. فلک را گفت بردی ای کمان قد

8. چو ابروی بتان پیشانی از حد

9. تنزل کن ز جای خویش زیرا

10. که ضل چتر سلطانیت اینجا

11. چرا بالا نشستی گفت از آن رو

12. که او چشم جهانست و من ابرو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا در مجلس خوبان سماع انس کی باشد
* که چون سروی برقص آید مرا از رقص وا دارد
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* دنیی آن قدر ندارد که برو رشک برند
* یا وجود و عدمش را غم بیهوده خورند
شعر کامل
سعدی
* به بوی نافه‌ای کاخر صبا زان طره بگشاید
* ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها
شعر کامل
حافظ