سلمان ساوجیجمشید و خورشید (فهرست)

قسمت 71 - غزل

1. مرا در جام خون دل مدام است

2. برون زین می بر اهل دل حرام است

3. می ام عشق است و جز سودای آن می

4. گر آید در سرم، سودای خام است

5. هر آنکس را که مهر دوست با جان

6. مقابل نیست چون مه ناتمام است

7. اگر کام تو آزار دل ماست

8. بحمدالله دل ما دوستکام است

9. شب تار من از روی تو روز است

10. صباح عیش از زلف تو شام است

11. مرا چشم تو کرد از یک نظر مست

12. چه محتاج می و ساقی و جام است

13. ملک چون ناز یار نازنین دید

14. فرود آورد سر پایش ببوسید

15. به زاری گفت: «ای جان جهانم

16. گل باغ دل و سرو روانم

17. جفا گفتی و حق بر جانب تست

18. بلی کاندر وفا سخت آمدم سست

19. تو این بند از برای من کشیدی

20. تو این جور از جفای من کشیدی

21. مرا گفتی که تا کی می پرستی

22. مرا از چشم تست این عین مستی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پندم مده ای دوست که دیوانه سرمست
* هرگز به سخن عاقل و هشیار نباشد
شعر کامل
سعدی
* سایه قد تو بر قالبم ای عیسی دم
* عکس روحیست که بر عظم رمیم افتادست
شعر کامل
حافظ
* چون ز نسیم می‌شود زلف بنفشه پرشکن
* وه که دلم چه یاد از آن عهدشکن نمی‌کند
شعر کامل
حافظ