سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 143

1. معشوق مرا ره قلندر زد

2. زان راه به جانم آتش اندر زد

3. گه رفت ره صلاح دین داری

4. گه راه مقامران لنگر زد

5. رندی در زهد و کفر در ایمان

6. ظلمت در نور و خیر در شر زد

7. خمیده چو حلقه کرد قد من

8. و آنگاه مرا چو حلقه بر در زد

9. چون سوخت مرا بر آتش دوزخ

10. وز آتش دوزخ آب کوثر زد

11. در صومعه پای کوفت از مستی

12. ابدال ز عشق دست بر سر زد

13. با آب عنب به صومعه در شد

14. در میکده آب زر بر آذر زد

15. گر من نه به کام خویشم او باری

16. با آنکه دلم نخواست خوشتر زد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بدان سان سوخت چون شمعم که بر من
* صراحی گریه و بربط فغان کرد
شعر کامل
حافظ
* هر آن کس را که در خاطر ز عشق دلبری باریست
* سپندی گو بر آتش نه که دارد کار و باری خوش
شعر کامل
حافظ
* بغرید برسان ابر بهار
* زمین کرد پر آتش از کارزار
شعر کامل
فردوسی