سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 146

1. دوش ما را در خراباتی شب معراج بود

2. آنکه مستغنی بد از ما هم به ما محتاج بود

3. بر امید وصل ما را ملک بود و مال بود

4. از صفای وقت ما را تخت بود و تاج بود

5. عشق ما تحقیق بود و شرب ما تسلیم بود

6. حال ما تصدیق بود و مال ما تاراج بود

7. چاکر ما چون قباد و بهمن و پرویز بود

8. خادم ما ایلک و خاقان بد و مهراج بود

9. از رخ و زلفین او شطرنج بازی کرده‌ام

10. زان که زلفش ساج بود روی او چون عاج بود

11. بدرهٔ زر و درم را دست او طیار بود

12. کعبهٔ محو عدم را جان ما حجاج بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مال دادی به باد چون تو همی
* گل به گوهری خری و خر به خیار
شعر کامل
سنایی
* گفتمش قد بلندت بصنوبر ماند
* گفت کاین دلشده را بین که چه کوته نظرست
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* مردم سپند بر سر آتش نهند و تو
* آتش زدی به عالم از آن خال چون سپند
شعر کامل
فروغی بسطامی