سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 16

1. نیست بی دیدار تو در دل شکیبایی مرا

2. نیست بی‌گفتار تو در دل توانایی مرا

3. در وصالت بودم از صفرا و از سودا تهی

4. کرد هجران تو صفرایی و سودایی مرا

5. عشق تو هر شب برانگیزد ز جانم رستخیز

6. چون تو بگریزی و بگذاری به تنهایی مرا

7. چشمهٔ خورشید را از ذره نشناسم همی

8. نیست گویی ذره‌ای دردیده بینایی مرا

9. از تو هر جایی ننالم تو هر جایی شدی

10. نیست جای ناله از معشوق هر جایی مرا

11. گاه پیری آمد از عشق تو بر رویم پدید

12. آنچه پنهان بود در دل گاه برنایی مرا

13. کرد معزولم زمانه گاه دانایی و عقل

14. با بلای تو چه سود از عقل و دانایی مرا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عاشقانت سوی تو تحفه اگر جان آرند
* به سر تو که همی زیره به کرمان آرند
شعر کامل
سنایی
* در محفلی که خورشید اندر شمار ذره‌ست
* خود را بزرگ دیدن شرط ادب نباشد
شعر کامل
حافظ
* این همه سختی و نامرادی سعدی
* چون تو پسندی سعادتست و سلامت
شعر کامل
سعدی