سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 236

1. گفتم از عشقش مگر بگریختم

2. خود به دام آمد کنون آویختم

3. گفتم از دل شور بنشانم مگر

4. شور ننشاندم که شور انگیختم

5. بند من در عشق آن بت سخت بود

6. سخت‌تر شد بند تا بگسیختم

7. عاشقان بر سر اگر ریزند خاک

8. من به جای خاک آتش ریختم

9. بر بناگوش سیاه مشک رنگ

10. از عمش کافور حسرت بیختم

11. عاجزم با چشم رنگ آمیز او

12. گر چه از صد گونه رنگ آمیختم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* باز رسیدیم ز میخانه مست
* باز رهیدیم ز بالا و پست
شعر کامل
مولوی
* ملامتگوی عاشق را چه گوید مردم دانا
* که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل
شعر کامل
سعدی
* آن کوزه بر کفم نه کآب حیات دارد
* هم طعم نار دارد هم رنگ ناردانه
شعر کامل
سعدی