سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 264

1. ای مسلمانان ندانم چارهٔ دل چون کنم

2. یا مگر سودای عشق او ز سر بیرون کنم

3. عاشقی را دوست دارم عاشقان را دوستر

4. صدهزاران دل برای عاشقی پر خون کنم

5. سوختم در عاشقی تا ساختم با عاشقان

6. عاجزم در کار خود یارب ندانم چون کنم

7. آتشی دارم درین دل گر شراری بر زنم

8. آب دریاها بسوزم عالمی هامون کنم

9. آب دریاها بسوزد کوهها هامون شود

10. من ز دیده چون ببارم آبها افزون کنم

11. مسکن من در بیابان مونس من آهوان

12. هر کجا من نی زنم از خون دل جیحون کنم

13. گر شبی خود طوق گردد دست من در گردنش

14. طوق فرمان را چو مه در گردن گردون کنم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* داد در ایام خامی میوه خود را به باد
* نخل پرباری که از دیوار بستان سر کشید
شعر کامل
صائب تبریزی
* تا چه در گوش درختان گفت باد صبحدم
* کز طرب شد پایکوبان سرو دست افشان چنار
شعر کامل
صائب تبریزی
* با دوست کنج فقر بهشتست و بوستان
* بی دوست خاک بر سر جاه و توانگری
شعر کامل
سعدی