سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3

1. بندهٔ یک دل منم بند قبای ترا

2. چاکر یکتا منم زلف دو تای ترا

3. خاک مرا تا به باد بر ندهد روزگار

4. من ننشانم ز جان باد هوای ترا

5. کاش رخ من بدی خاک کف پای تو

6. بوسه مگر دادمی من کف پای ترا

7. گر بود ای شوخ چشم رای تو بر خون من

8. بر سر و دیده نهم رایت رای ترا

9. تیر جفای تو هست دلکش جان دوز من

10. جعبه ز سینه کنم تیر جفای ترا

11. بار نیامد دلم در شکن زلف تو

12. گر نه به گردن کشم بار بلای ترا

13. بنده سنایی ترا بندگی از جان کند

14. گوی کلاه ترا بند قبای ترا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا به کار جهان هرگز التفات نبود
* رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست
شعر کامل
حافظ
* پادشاهی و گدایی بر ما یکسانست
* که برین در همه را پشت عبادت خم ازوست
شعر کامل
سعدی
* در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
* من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود
شعر کامل
سعدی