سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 434

1. گفتی که نخواهیم ترا گر بت چینی

2. ظنم نه چنان بود که با ما تو چنینی

3. بر آتش تیزم بنشانی بنشینم

4. بر دیدهٔ خویشت بنشانم ننشینی

5. ای بس که بجویی تو مرا باز نیابی

6. ای بس که بپویی و مرا باز نبینی

7. با من به زبانی و به دل باد گرانی

8. هم دوست‌تر از من نبود هر که گزینی

9. من بر سر صلحم تو چرا جنگ گزینی

10. من بر سر مهرم تو چرا بر سر کینی

11. گویی دگری گیر مها شرط نباشد

12. تو یار نخستین من و باز پسینی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه عقده‌هاست به کار دلم ز بخت سیاه
* که زلف دوست بلند است و دست من کوتاه
شعر کامل
فروغی بسطامی
* مکن شتاب به رفتن که می رود جانم
* اگرچه عمری و نبود عجب شتاب از تو
شعر کامل
جامی
* ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
* نروم جز به همان ره که توام راه نمایی
شعر کامل
سنایی