سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 94

1. مرا عشق نگارینم چو آتش در جگر بندد

2. به مژگان در همی دانم مرا عقد درر بندد

3. بیاید هر شبی هجران به بالینم فرو کوبد

4. بدان آید همی هر شب که چشمم بر سهر بندد

5. به یارم گفت وی را من که خواب من نبد ای جان

6. یقین دانم که گر گویم به رغم من تبر بندد

7. سحرگه صعب‌تر باشد مرا هجران آن دلبر

8. که جادو بندهای سخت در وقت سحر بندد

9. همی دانم من ای دلبر که هستم من غریب ایدر

10. ببینی محملم فردا شتربان بر شتر بندد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دانه‌ای بیچاره بودم زیر خاک
* دانه را دردانه کردی عاقبت
شعر کامل
مولوی
* مرا ز روز قیامت غمی که هست این است
* که روی مردم عالم دوبار باید دید
شعر کامل
صائب تبریزی
* نوای بلبلت ای گل کجا پسند افتد
* که گوش و هوش به مرغان هرزه گو داری
شعر کامل
حافظ