سنایی_دیوانقصیده ها (فهرست)

قصیدهٔ شمارهٔ 119

1. خیز تا از روی مستی بیخ هستی بر کنیم

2. نقش دانش را فرو شوییم و آتش در زنیم

3. همچو خد و خوی خوبان پرده‌ها را بردریم

4. همچو زلف ماهرویان توبه‌ها را بشکنیم

5. همچو عیاران همی ریزیم اندر جام جان

6. بهر جان چون آسیا تا چند گرد تن تنیم

7. گرد صحرای قدم پوییم چون تر دامنان

8. زین هوس خانهٔ هوا تا کی نه ما اهریمنیم

9. دیدهٔ جانهای ما هرگز نبیند مامنی

10. تا چو یک چشمان دلی پر دعوی ما و منیم

11. مجرم و محروممان دارند تا ما غمروار

12. بستهٔ این طارم پیروزهٔ بی‌روزنیم

13. گردنی بیرون کنیم از سر و گرنه تا ابد

14. بیشتر حمال سر خوانندمان گر گردنیم

15. آروزها را برون روبیم از دل کارزو

16. شیوهٔ آبستنانست و نه ما آبستنیم

17. رشته تابی هم نیابد ره به ما زیرا که ما

18. نه درین ره تنگ چشم و تنگ دل چو سوزنیم

19. عاقبت ما را گریبان‌گیر ناید زان که ما

20. نی چو مشتی خشک مغز بوالطمع تر دامنیم

21. برکنیم از بوستان نطق بیخ صوت و حرف

22. تا شویم آزاد و انگاریم شاخ سوسنیم

23. جام فرعونی به کف گیریم و پس موسی نهاد

24. هر چه فرعونیست در ما بیخش از بن برکنیم

25. از درون سالوسیان داریم به گر یکدمی

26. خرقهٔ سالوسیان را بخیه بر روی افگنیم

27. گر چه نااهلانمان چون سیم بد بپرا کنند

28. ما چو سیماب از طریق خاصیت بپراکنیم

29. در زنیم آتش سنایی وار در هر سوخته

30. کز در معنی نه ما کمتر ز سنگ و آهنیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به بوی سیب قناعت کنم ز باغ جهان
* لباس خویش چو به از غبار خویش کنم
شعر کامل
صائب تبریزی
* نقطه هایی که درین دایره فرد آمده اند
* همه حیرت زده گردش این پرگارند
شعر کامل
صائب تبریزی
* با دوست کنج فقر بهشتست و بوستان
* بی دوست خاک بر سر جاه و توانگری
شعر کامل
سعدی