سنایی_حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقهالباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی و احواله (فهرست)

شمارهٔ 20-حکایة و مثل

1. گفت بهلول را یکی داهی

2. جبه‌ای بُرد بخشمت خواهی

3. گفت خواهم دویست چوب بر او

4. گفت چوبت چه آرزوست بگو

5. گفت زیرا که در سرای غرور

6. راحت از رنج دل نباشد دور

7. از پی آنکه در سرای سپنج

8. هیچ راحت نیافت کس بی‌رنج

9. اندرین منزل فریب و غرور

10. راحت از رنج دل نبینم دور

11. جبّهٔ مرد زهد و سنت اوست

12. زانکه تصحیف جبّه جنّة اوست

13. جبّهٔ بُرد را چه خواهم کرد

14. جبّه‌ای بخش نام او آورد

15. زانکه اندر سرای راحت و رنج

16. از پی نام خود نه از سرِ خنج

17. هرچه گردون به خلق بسپردست

18. نام جمله به نزد من بردست

19. راز این کلبه نفس غمّازست

20. عقل کل گنج‌خانهٔ رازست

21. چه ستانی ز دست آنکس قوت

22. که کند درس علم مات یموت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کند
* همدم گل نمی‌شود یاد سمن نمی‌کند
شعر کامل
حافظ
* یک شب خیال تو دیدم ما بخواب
* زان چشم، دگر به چشم ندیدم خواب را
شعر کامل
سلمان ساوجی
* به خون تپیده ز بازوی قاتلی تن من
* که منتی است ز شمشیر او به گردن من
شعر کامل
فروغی بسطامی