سنایی_حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقهالباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی و احواله (فهرست)

شمارهٔ 42-حکایت و مثل فی لذّة الدنیا مع شدّة العقبی

1. آن بنشنیده‌ای که در راهی

2. آن مخنّث چه گفت با داهی

3. که همی شد پی گشادِ گره

4. بهر بی‌بی به سوی زاهد ده

5. تا برو میوه سست شاخ شود

6. راه زادن برو فراخ شود

7. چون مخنّث بدید هندو را

8. زور بپرسید و او بگفت او را

9. گفت بگذار ترّهات خسان

10. شو به بی‌بی سلام من برسان

11. پس به بی‌بی بگوی کز ره درد

12. با چنین کون هلیله نتوان خورد

13. چون چشیدی حلاوت گادن

14. بکش اکنون مشقّت زادن

15. تو ندانسته‌ای که خوردن کبر

16. ننگ و نامی ندارد اندر زیر

17. سگ اگر جلد بودی و فربه

18. بی‌شکاری نگرددی در دِه

19. غافلند از نهادِ خود مردم

20. هیچ ندهند دادِ خود مردم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر من از عهدت بگردم ناجوانمردم نه مردم
* عاشق صادق نباشد کز ملامت سر بخارد
شعر کامل
سعدی
* کدام بلبل آتش نفس به باغ آمد؟
* که خون مرده دلان جوش ارغوان برداشت
شعر کامل
صائب تبریزی
* ای نوبهار عاشقان داری خبر از یار ما
* ای از تو آبستن چمن و ای از تو خندان باغ‌ها
شعر کامل
مولوی