سنایی_حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقهالباب السّابع فصل فی‌الغرور و الغفلة والنسیان و حبّ‌الامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیان‌الموت والبعث والنشر (فهرست)

شمارهٔ 55-اندر موعظت و نصیحت گوید

1. صحبت زیرکان چو بوی از گُل

2. عظت ناصحان چو طعم از مُل

3. بی‌غرض پند همچو قند بُوَد

4. با غرض پند پای بند بُوَد

5. در مشام خرد چه زشت آید

6. هر نسیمی که نز بهشت آید

7. بهر اندام دادن اوباش

8. دل چو سندان زبان چو سوهان باش

9. بشناسی ز راه دیدهٔ روح

10. فاتحهٔ دین چو روی داد فتوح

11. وسعت آنجا که راه یزدانست

12. تنگی اینجا که بندِ انسانست

13. انّ فی دیننا بخوان و بمان

14. فی کبد را برآن و تیز بران

15. راه یزدان رهِ فراخ آمد

16. گلشن و بوستان و کاخ آمد

17. هر مشامی کزین نسیم بهشت

18. نتواند شنید باشد زشت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گل چه داند که درد بلبل چیست؟
* او همین کار رنگ و بو داند
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* در گلستانی کان گلبن خندان بنشست
* سرو آزاد به یک پای غرامت برخاست
شعر کامل
سعدی
* کس ندانم که در این شهر گرفتار تو نیست
* هیچ بازار چنین گرم که بازار تو نیست
شعر کامل
سعدی