سناییطریق التحقیق (فهرست)

شمارهٔ 15-فی قدوم الخضر

1. دوش چون شاهد جهان افروز

2. زلف شب برگرفت از رخ روز

3. من چو عنقا نهفته روی از خلق

4. شسته حرف پا زتختهٔ زرق

5. گاهی اندر فنا بقا جستم

6. درد را زان جهت دوا جستم

7. کاه سر بر در عدم زده‌ام

8. در ره نیستی قدم زده‌ام

9. به وثاقم درآمد از ناگاه

10. خضر پیغمبر آن ولی الله

11. گفت ای عندلیب گلشن کن‌

12. طوطی خوش نوای نغز سخن

13. تا کی این عاجزی و حیرانی

14. اندرین تنگنای ظلمانی

15. چونکه بر تافتی زدعوی روی

16. خیز و آب حیات معنی جوی

17. تا زین ظلمتت نجات بود

18. در جهان بقا حیا ت بود

19. در مضیق جهان توقف چیست‌؟

20. این همه غصه و تاسف چیست‌؟

21. نه چو یعقوب‌گم شدت فرزند

22. که بریدی زخرمی پیوند

23. گفت خضرم ز راه غمخواری

24. کای فرو مانده در گرفتاری‌

25. بیت احزان چه جای توست بگو

26. مصر عشق از برای توست بجو

27. خیز و بیرون خرام ازین مسکن

28. رخت خود پن وطن برون افکن

29. کاندرین خطه خراب آباد

30. نشود خود دل خراب آباد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نکته‌ای دلکش بگویم خال آن مه رو ببین
* عقل و جان را بسته زنجیر آن گیسو ببین
شعر کامل
حافظ
* به خود از بهر حسرت داد راهم ورنه معلومست
* ز دریا چند در آغوش گنجد موج دریا را
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* تا چند در میان فکنی باد و شانه را؟
* دل را نمی دهیم به زلف تو، زور نیست!
شعر کامل
صائب تبریزی