سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 129

1. ای مه و خور بروی تو محتاج

2. بر سر چرخ خاک پای تو تاج

3. چه کنم وصف تو که مستغنیست

4. مه ز گلگونه گل ز اسپیداج

5. هرکه جویای تو بود همه روز

6. همه شبهای او بود معراج

7. پادشاهان که زر همی بخشند

8. بگدایان کوی تو محتاج

9. ندهد عاشق تو دل بکسی

10. بکسی چون دهد خلیفه خراج

11. عیب نبود تصلف از عاشق

12. کفر نبود اناالحق از حلاج

13. عشق را باک نیست از خون ریز

14. ترک را رحم نیست در تاراج

15. چاره با عشق نیست جز تسلیم

16. خوف جانست با ملوک لجاج

17. دل نیاید بتنگ از غم عشق

18. کعبه ویران نگردد از حجاج

19. دل بتو داد سیف فرغانی

20. از نمد پاره دوخت بر دیباج

21. سخن اهل ذوق می گوید

22. بانگ بلبل همی کند دراج


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بس که در جان فگار و چشم بیدارم تویی
* هر که پیدا می شود از دور پندارم تویی
شعر کامل
جامی
* به هر صورت که باشد عشق دل را می دهد تسکین
* که بهر کوهکن از سنگ شیرین می شود پیدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* کس ندانم که در این شهر گرفتار تو نیست
* هیچ بازار چنین گرم که بازار تو نیست
شعر کامل
سعدی