سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 174

1. هر دم دلم ز عشق تو افغان برآورد

2. وز شوق (تو) بجای نفس جان برآورد

3. طفلیست روح من که بامید شیر وصل

4. از مهد جسم هر نفس افغان برآورد

5. لعل لب تو چون سر پستان خوهد گزید

6. این طفل شیرخواره چو دندان برآورد

7. شاهان حسن را رخ تو همچو کودکان

8. دامن سوار کرده بمیدان برآورد

9. هردم برای طعمه جانهای عاشقان

10. لعلت شکر ز پسته خندان برآورد

11. خورشید اگر فرو شود از آسمان چه باک

12. رویت چو آفتاب هزاران برآورد

13. گردون بماه خویش ز رویت خجل شود

14. این را چو در مقابله آن برآورد

15. بویی ز خاک کوی تو دارد بجیب در

16. باد سحر که ناله ز مرغان برآورد

17. فریاد از اهل شهر برآید چو قد تو

18. سروی بگرد شهر خرامان برآورد

19. از وصل تو که بر همه دشوار کرد کار

20. دارم طمع که کار من آسان برآورد

21. تا دامنش بدست من افتاد سیف را

22. نگذاشتم که سر ز گریبان برآورد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من پیر سال و ماه نیم یار بی‌وفاست
* بر من چو عمر می‌گذرد پیر از آن شدم
شعر کامل
حافظ
* آن سرو که گویند به بالای تو ماند
* هرگز قدمی پیش تو رفتن نتواند
شعر کامل
سعدی
* هرزه گو را خامش از تقریر کردن مشکل است
* شعله را از ژاژخایی سیر کردن مشکل است
شعر کامل
صائب تبریزی