سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 188

1. عمر بی روی یار چون باشد

2. بوستان بی بهار چون باشد

3. عشق با من چه می کند دانی

4. آتش و مرغزار چون باشد

5. چند گویی که باغمش چونی

6. ملخ و کشتزار چون باشد

7. بار بر سر گرفته ره درپیش

8. رفته در پای خار چون باشد

9. من پیاده کمند در گردن

10. هم ره من سوار چون باشد

11. عالمی در وصال و من محروم

12. عید و من روزه دار چون باشد

13. درچنین کار دورم از دل و صبر

14. هیچ دانی که کار من چون باشد

15. شتری زیر بار در صحرا

16. بگسلد ازقطار چون باشد

17. خود تو دانی که سیف فرغانی

18. دور از روی یار چون باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای صبح شب نشینان جانم به طاقت آمد
* از بس که دیر ماندی چون شام روزه داران
شعر کامل
سعدی
* گفتا که کیست بر در گفتم کمین غلامت
* گفتا چه کار داری گفتم مها سلامت
شعر کامل
مولوی
* مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است
* کجا همی‌روی ای دل بدین شتاب کجا
شعر کامل
حافظ