سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 227

1. غم عشق تو مقبلان را بود

2. چنین درد صاحب دلان را بود

3. تن از خوردن غم گدازش گرفت

4. چنین لقمه یی قوت جان را بود

5. غم جان فزایت غذای دلست

6. تن اشکمی آب ونان را بود

7. چو خورشید سوی زمین ننگرد

8. اگر چون تو مه آسمان را بود

9. بدنیا نظر اهل دنیا کنند

10. ببازی هوس کودکان رابود

11. مده نان طلب را بدین سفره جای

12. برانش که سگ استخوان رابود

13. غم عشق تو گنج پر گوهرست

14. نه سیمست وزر کین وآن را بود

15. غم جست وجو کار جان ودلست

16. ولی گفت وگو مرزبان را بود

17. اگر دشمنی دور ازو شاد باش

18. که غمهای او دوستان را بود

19. مباحست مر زاهدان را بهشت

20. ولی دوست مر عاشقان رابود

21. که بی لشکری تخت گیتی ستان

22. سلاطین صاحب قران رابود

23. گرت عار ناید مران سیف را

24. ازین در که سگ آستان رابود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بگشا به شیوه نرگس پرخواب مست را
* و از رشک چشم نرگس رعنا به خواب کن
شعر کامل
حافظ
* چو خورشیدست پیدا راز عشق از سینه عاشق
* نباشد نامه پیچیده، صحرای قیامت را
شعر کامل
صائب تبریزی
* خواهم از تیغت پس از قتل استخوان خود قلم
* تا کنم شرح غمت بر لوح خاک خود رقم
شعر کامل
جامی