سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 363

1. مجلس انس ترا چون محرم راز آمدم

2. پیش شمع عشق چون پروانه جان بازآمدم

3. عشقت آمد در درونم از حجاب خود برون

4. رفتم و اینجازبهر کشف آن راز آمدم

5. همچو نی درمجلس تو سالها بودم خموش

6. بر دهان من نهادی لب بآواز آمدم

7. گر نوازی ور زنی هرگز ننالم بی اصول

8. کز در تسلیم با هرپرده دمساز آمدم

9. درمن ار آتش زدی خندان شدم چون سوخته

10. ور چو شمعم سر بریدی گردن افراز آمدم

11. سر بزیر پا نهادم تا مرادم دست داد

12. چون فگندم بال وپر آنگه بپرواز آمدم

13. گرچه از شوق تو دارم آب چشمی همچو ابر

14. همچو برق از شور عشقت آتش انداز آمدم

15. من گدای حضرتم دریوزه من نان لطف

16. نی زبهر استخوان چون سگ بدرباز آمدم

17. سیف فرغانی همی گوید بیا خونم بریز

18. زآنکه من در کشتن خود با تو انباز آمدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همچون شقایقم دل خونین سیاه شد
* کان سرو نوبر آمده از بوستان برفت
شعر کامل
سعدی
* اشک طرف دیده را گردید و رفت
* اوفتاد آهسته و غلتید و رفت
شعر کامل
پروین اعتصامی
* چشم حسرت به سر اشک فرو می‌گیرم
* که اگر راه دهم قافله بر گل برود
شعر کامل
سعدی