سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 534

1. ای جهان ازتو مزین چو بهشت از حوری

2. همه عالم ظلماتست وتو در وی نوری

3. گر ببیند رخ خوب تو بماند خیره

4. درگل عارض تو نرگس چشم حوری

5. دل در اوصاف تو گر چند که دوراندیشست

6. همچو اندیشه ترا کی بود از دل دوری

7. دل کس جمع نماند چو پریشان گردد

8. زلف چون سنبل تو بر بدن کافوری

9. بیم آنست که در عهد تو گم نام شود

10. مه نام آور و خورشید بدان مشهوری

11. وقت ما خوش نشود جز بسماع نامت

12. ورچه در مجلس ما زهره بود طنبوری

13. لب شیرین تو خواهم که دهان خوش کند

14. مگسان شکرت را عسل زنبوری

15. وصل تو عافیتست و من بیمار از هجر

16. دورم از صحت چون عافیت از رنجوری

17. سیف فرغانی ناگاه درآید ز درت

18. سگ چو دریافت گشاده نخوهد دستوری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پرستنده آز و جویای کین
* بگیتی ز کس نشنود آفرین
شعر کامل
فردوسی
* غرض ز مسجد و میخانه‌ام وصال شماست
* جز این خیال ندارم خدا گواه من است
شعر کامل
حافظ
* به میوه کام جهان چون نمی کنی شیرین
* چو سرو و بید به هر حال سایه گستر باش
شعر کامل
صائب تبریزی