شاه نعمت‌الله ولی_دیوانقصیده ها (فهرست)

قصیدهٔ شمارهٔ 4

1. مرد مردانه شاه مردان است

2. در همه حال مرد مردان است

3. در ولایت ولی والی اوست

4. بر همه کاینات سلطان است

5. سید اولیا علی ولی

6. آنکه عالم تنست و او جان است

7. گر چه من جان عالمش گفتم

8. غلطی گفته‌‌ام که جانان است

9. بی ولای علی ولی نشوی

10. گر تو را صد هزار برهان است

11. ابن عم رسول یار خدا

12. آن خلیفه علی عمران است

13. یوسف مصر عالمش خوانم

14. شاه تبریز و میر او جان است

15. نه فلک با ستارگان شب و روز

16. گرد دولت سراش گردان

17. دیگران گر خلاف او کردند

18. لاجرم حالشان پریشان است

19. واجب است انقیاد او بر ما

20. خدمت ما به قدر امکان است

21. حسب و هم نسب بُود به کمال

22. عمل و علم او فراوان است

23. مهر او گنج و دل چو گنجینه

24. خانه بی‌ گنج ، کُنج ویران است

25. بر در کبریای حضرت او

26. شاه عالم پناه دربان است

27. دوستی رسول و آل رسول

28. نزد مؤمن کمال ایمان است

29. باطنا شمس و ظاهرا ماه است

30. نور هر دو به خلق تابان است

31. رو رضای علی بدست آور

32. گر تو را اشتیاق رضوانست

33. یادگار محمد است و علی

34. نعمت الله که میر مستان است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا سایهٔ شمشاد تو افتاد به بستان
* بر سرو سهی دود دل فاخته برخاست
شعر کامل
فروغی بسطامی
* ضرورتست که پیش تو پنجه نگشایم
* مرا که قوت بازوی زورمند تو نیست
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* هرچند به عشرت گذرد فرصت پیری
* ایّام جوانی نتوان کرد فراموش
شعر کامل
نظیری نیشابوری