شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 10

1. گر بیازارد مرا موری ، نیازارم و را

2. خود کجا آزار مردم ای عزیزان ، من کجا

3. نزد ما زاری به از آزار ، بی زاری مباش

4. تا نگیرد بر سر بازار ، آزاری تو را

5. در طریقت هر چه فرمائی ، به جان فرمان برم

6. ماجرا بگذار با ما ، ماجرا آخر چرا

7. کفر باشد در طریق عاشقان ، آزار دل

8. گر مسلمانی، چرا آزار می داری روا

9. در جهان بی خودی ، من نعمت الله یافتم

10. گفت فنی شو ، که یابی سید ملک بقا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بر پاره کاغذی دو سه مدی توان کشید
* دشنام و هر چه هست غرض یادگار تست
شعر کامل
وحشی بافقی
* سر زلف تو نباشد، سر زلف دیگر
* از برای دل ما قحط پریشانی نیست
شعر کامل
صائب تبریزی
* آبنوسم در بن دریا نشینم با صدف
* خس نیم تا بر سر آیم کف بود همتای من
شعر کامل
خاقانی