شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1008

1. دختری بر باد داده غنچهٔ خندان گل

2. بلبل سرمست مانده واله و حیران گل

3. خوش گلستانی و در وی عندلیب جان ما

4. هر زمانی داستانی سازد از دستان گل

5. صحبت گل را غنیمت دان و گل را برفشان

6. زانکه نبود اعتماد عمر بر پیمان گل

7. گل بود عمر عزیز ما چو دیدی درگذشت

8. یک دو هفته بیش نبود رونق دوران گل

9. عندلیب گلشن عشقیم و گل معشوق ماست

10. گر چه باشد بی وفا گل آن ما ، ما آن گل

11. هر که می خواهد که گل چیند نه اندیشد زخار

12. دامن گل چیدم و دست من و دامان گل

13. نعمت الله از برای گل به بستان می رود

14. گر نه گل چیند چه کار آید سرابستان گل


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* لب عیسی صفتش مرده به دم زنده کند
* گر پرد با پر جان جانب کیوان رسدش
شعر کامل
مولوی
* گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم
* گفتا که شب رو است او از راه دیگر آید
شعر کامل
حافظ
* آفاق را گر دیده ام، مهر بتان ورزیده ام
* بسیار خوبان دیده ام، اما تو چیز دیگری
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی