شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1084

1. غیر او با او نگنجد در دلم

2. مشکل این حل و حل مشکلم

3. از جمال اوست هر حسنی که هست

4. لاجرم بر حسن خوبان مایلم

5. غیر او در هر دو عالم هست نیست

6. من نگویم فاصلم یا واصلم

7. عالمی خواهند از من عالمی

8. من به ایشان همچو ایشان مایلم

9. جام می بر دست می نوشم مدام

10. بر در میخانه باشد منزلم

11. عمر من نگذشت بی حاصل دمی

12. حاصلم عشق است و نیکو حاصلم

13. سر خوشم مستانه می گویم سخن

14. از زبان نعمت الله قائلم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل از من برد و روی از من نهان کرد
* خدا را با که این بازی توان کرد
شعر کامل
حافظ
* شانه شمشاد را دست نگارین می کند
* بس که در زلف گرهگیر تو دلها خون شده است
شعر کامل
صائب تبریزی
* رضا به داده بده وز جبین گره بگشای
* که بر من و تو در اختیار نگشادست
شعر کامل
حافظ