شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1102

1. ما سلطنت فقر به عالم نفروشیم

2. یک جام شرابی به دو صد جم نفروشیم

3. در کوی خرابات مغان همدم جامیم

4. هرگز به بهشت ابد این دم نفروشیم

5. گوئی که به جز جنت شادی به غم عشق

6. شادی تو نگه دار که ما غم نفروشیم

7. دردیست دلم را که به درمان نتوان داد

8. زخمی است درین سینه به مرهم نفروشیم

9. بسیار فروشیم می ذوق و لیکن

10. یک جرعه به جانیست جوی کم نفروشیم

11. گفتیم فروشیم یکی جرعه به جانی

12. سودا مکن ای خواجه که آنهم نفروشیم

13. یک لحظه حضوری و دمی صحبت سید

14. گر زانکه دهد دست به عالم نفروشیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو ماه نو سر از پای تواضع بر نمی دارم
* اگر با آن بزرگی آسمان گیرد رکابم را
شعر کامل
صائب تبریزی
* جمال کعبه چنان می‌دواندم به نشاط
* که خارهای مغیلان حریر می‌آید
شعر کامل
سعدی
* سینه را دل چاک می سازد به امید وصال
* پسته را شوق شکر در پوست خندان می کند
شعر کامل
صائب تبریزی