شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1148

1. مستانه ملک صورت و معنی به هم زدیم

2. رندانه در قدم قدمی از عدم زدیم

3. ما را مسلم است دم از نیستی زدن

4. کز هستی وجود رقم بر عدم زدیم

5. پروانه وار کاغذ تن را بسوختیم

6. وز شمع عشق آتشی اندر قلم زدیم

7. گفتیم انا الحق و علم عالمی شدیم

8. منصور وار بر سر داری علم زدیم

9. ما عارفان سرخوش دلشاد عاشقیم

10. مستیم و لاابالی و غم را به هم زدیم

11. با جام می مدام حریفانه همدمیم

12. مستانه زان مدام ز میخانه دم زدیم

13. در دیده روی ساقی و بر دست جام می

14. شادی روی سید خود جام جم زدیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هزار نعره ز بالای آسمان آمد
* تو تن زنی و نجویی که این فغان ز کجا
شعر کامل
مولوی
* همه بر جای خود ای تازه نهالان چمن
* بنشینید که آن سرو روان برخیزد
شعر کامل
صائب تبریزی
* لقای تو چو نباشد بقای عمر چه سود
* پناه تو چو نباشد سپر چه سود کند
شعر کامل
مولوی