شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 116

1. آفتابی رو نموده مه نقاب

2. ماه تابان می نماید آفتاب

3. خوش حبابی پر کن از آب حیات

4. تا بیابی جام پر آبی ز آب

5. موج دریائیم و دریا عین ما

6. عین ما بر عین ما باشد حجاب

7. ساقی سرمست ما باشد کریم

8. جام می بخشد به رندان بی حساب

9. خوش سر آبیم و سیرابیم ما

10. زاهد بیچاره مانده در سراب

11. عشق می بیند جمال او به او

12. عقل می بندد خیال او به خواب

13. نعمت الله سر به پای خم نهاد

14. در خرابات مغان مست و خراب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای شب آشفته برو وی غم ناگفته برو
* ای خرد خفته برو دولت بیدار بیا
شعر کامل
مولوی
* آن دست و آن زبان که درو نیست نفع خلق
* جز چون زبان سوسن و دست چنار نیست
شعر کامل
سنایی
* طبیبا هر که را بیماری هجران فگند از پا
* اجل پیش از تو بر بالین آن بیمار پیدا شد
شعر کامل
هلالی جغتایی