شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1170

1. این عنایت بین که ما دربارهٔ جان کرده ایم

2. جان سرمست خوشی ایثار جانان کرده ایم

3. بنده ایم و بنده فرمانیم و فرمان می بریم

4. هرچه ما کردیم در عالم به فرمان کرده ایم

5. حضرتش سلطان و ما از جان غلام خدمتش

6. مخلصانه تخت دل تسلیم سلطان کرده ایم

7. درخرابات مغان بزم خوشی بنهاده ایم

8. خان و مان زاهدی را نیک ویران کرده ایم

9. جام دُرد درد دل چون صاف درمان خورده ایم

10. دردمندان را به دُرد درد درمان کرده ایم

11. خوش در میخانهٔ مستانه ای بگشوده ایم

12. نعمت الله را سبیل راه رندان کرده ایم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز پادشاه و گدا فارغم بحمدالله
* گدای خاک در دوست پادشاه من است
شعر کامل
حافظ
* هزار جان مقدس فدای روی تو باد
* که در جهان چو تو خوبی کسی ندید و نزاد
شعر کامل
مولوی
* سحر شکفته تر از گل ز خواب برخیزد
* به دست طفل گذارند چون حنا در خواب
شعر کامل
صائب تبریزی