شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1272

1. حمد تو بینهایت و لطف تو بیکران

2. با جمله در حدیث و جمال تو بس عیان

3. فی الجمله چون منم تو همه کیستی بگو

4. ور خود توئی بگو که من اکنون شدم نهان

5. در کعبه و کنشت و خرابات وصل تست

6. در زهد و در صلاح و در انکار و امتحان

7. فی الجمله عارفیم به هر صورتی که هست

8. در دیدن صفات و کمال تو هر زمان

9. با ما توئی و از تو جدا نیست هیچ چیز

10. پیوند ما و تو به کرم هست جاودان

11. نور تو آسمان و زمین را ظهور داد

12. روشن شد از جمال و کمال تو این جهان

13. سید به بنده داد و جودی ز جود خود

14. بنمود آنچه بود به ارباب این و آن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
* سرزنش‌ها گر کند خار مغیلان غم مخور
شعر کامل
حافظ
* سنبل زلف از رخش تا برکنار افتاده است
* گل چو تقویم کهن از اعتبار افتاده است
شعر کامل
صائب تبریزی
* نمی دانم چه خصمی با نوای بلبلان دارد
* که شبنم هر سحر در گوش گل سیماب می ریزد
شعر کامل
صائب تبریزی