شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 129

1. نور او در جمله اشیاء ظاهر است

2. ظاهرش بنگر که بر ما ظاهر است

3. روشن است آئینهٔ عالم تمام

4. در همه اسما مسما ظاهر است

5. نور روی اوست ما را در نظر

6. نور آن منظور زیبا ظاهر است

7. باطن است از چشم نابینا ولی

8. ظاهراً بر چشم بینا ظاهر است

9. در خیال دی و فردا مانده‌ ای

10. از همه فرد آ که فردا ظاهر است

11. ما ز دریائیم و دریا عین ما

12. عین ما در عین دریا ظاهر است

13. نعمت‌الله باطن و ظاهر بود

14. باطنش پنهان و پیدا ظاهر است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز عاشق می شود معشوق را نام و نشان پیدا
* ثمر نیکو نیاید تا نگردد باغبان پیدا
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* ظاهر قرآن چو شخص آدمیست
* که نقوشش ظاهر و جانش خفیست
شعر کامل
مولوی
* جان من جان من فدای تو باد
* هیچت از دوستان نیاید یاد
شعر کامل
سعدی