شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1369

1. این چشم تو دایم مدام آب روان دارد بجو

2. بنشین دمی بر چشم ما آن آبروی ما بجو

3. سرچشمهٔ آبی خوشست در عین ما می کن نظر

4. کآب زلالی می رود از دیدهٔ ما سو به سو

5. رو را به آب چشم خود می شو که تا یابی صفا

6. گر روی خود شوئی چو ما باشی چو ما پر آبرو

7. موج و حباب و قطره را می بین و در دریا نگر

8. با هر یکی یک دم بر آ وز هر یکی ما را بجو

9. ما آینه تو آینه آن یک نموده رو به ما

10. گر یک دو بنماید تو را باشد دوئی از ما و تو

11. از گرمی ما خم می در جوش آید باز هی

12. وز آتش دلسوز ما هم جام سوزد هم سبو

13. این قول مستانه شنو در بزم سید خوش بخوان

14. رندی اگر یابی دمی اسرار مستان بازگو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن نفسی که باخودی یار چو خار آیدت
* وان نفسی که بیخودی یار چه کار آیدت
شعر کامل
مولوی
* تا عشق تو سوخت همچو عودم
* یک عقده نماند از وجودم
شعر کامل
مولوی
* گر ز چین آشوب برخیزد عجب نبود که باز
* بر سر زلف تو افتاده‌ست چین تازه‌ای
شعر کامل
فروغی بسطامی