شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1385

1. خوش نقش خیالی است که بستیم به دیده

2. در دیدهٔ سرمست نظر کن که پدیده

3. مستانه دو بیتی ز سر ذوق بگفتم

4. خود خوشتر از این قول که گفته که شنیده

5. تا ظن نبری گفتهٔ من شعر فلان است

6. الهام الهی است که از غیب رسیده

7. میخانهٔ ما وقف و سبیل است به رندان

8. جام می ما بر همه میخانه گزیده

9. رندی که در این کوی مغان خوش به کمال است

10. از قصهٔ بیگانه و از خویش رهیده

11. جان در تن ما عشق نهاده به امانت

12. گر می‌طلبد هان بسپاریم به دیده

13. خوش باشد اگر عمر عزیز به سر آری

14. در بندگی سید و اخلاق حمیده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من جلوهٔ شباب ندیدم به عمر خویش
* از دیگران حدیث جوانی شنیده‌ام
شعر کامل
رهی معیری
* از صحبت نیکان نشود طینت بدنیک
* بادام همان تلخ برون از شکر آید
شعر کامل
صائب تبریزی
* دو دوست قدر شناسند عهد صحبت را
* که مدتی ببریدند و بازپیوستند
شعر کامل
سعدی