شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1408

1. می نگارد نگار بر دیده

2. می نماید چو نور در دیده

3. نور روئی که چشم سر بیند

4. دیدهٔ ما به چشم سر دیده

5. هر که بیند به عین ما ، ما را

6. صدف و بحر و هم گهر دیده

7. جام می هر که دیده رندانه

8. هست سیاح بحر و بر دیده

9. دیده هر ذره ای که می بیند

10. آفتابیست در قمر دیده

11. دیده دیده به نور او او را

12. این نظر دیده ز آن نظر دیده

13. هرکه او نور نعمت الله دید

14. جان و جانان به همدگر دیده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* منم دل پر از غم ز کردار خویش
* بغم بسته جان را ز تیمار خویش
شعر کامل
فردوسی
* چو در دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش
* که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم
شعر کامل
حافظ
* شب فراق که داند که تا سحر چند است
* مگر کسی که به زندان عشق دربند است
شعر کامل
سعدی