شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1496

1. زر به باران ده که تا جان را بری

2. ور زرت باشد بشو از جان بری

3. سلطنت خواهی سر و زر را بباز

4. سلطنت خود نیست کار سرسری

5. بگذر از یاساق و راه شرع گیر

6. گر به ایمان تابع پیغمبری

7. پای همت بر سر دنیا بکوب

8. تا بر آری دست و پای سروری

9. نو عروسانند فکر بکر من

10. خوشترند از لعبتان بربری

11. گر بیابی حبه ای از قند ما

12. گنج قارون را به یک جو نشمری

13. همچو سید تخم نیکی را بکار

14. گر همی خواهی که از خود برخوری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خود هنوزت پسته خندان عقیقین نقطه‌ایست
* باش تا گردش قضا پرگار مینایی کشد
شعر کامل
سعدی
* تو گفتی نه شب بود پیدا نه روز
* نهان گشت خورشید گیتی‌فروز
شعر کامل
فردوسی
* من قدم بیرون نمی‌یارم نهاد از کوی دوست
* دوستان معذور داریدم که پایم در گلست
شعر کامل
سعدی