شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1505

1. ز سودای جهان بگذر اگر سودای ما داری

2. هوای خویشتن بگذر اگر ما را هوا داری

3. مرو دور ای عزیز من بیا نزدیک ما بنشین

4. چرا بیگانه می گردی نشان آشنا داری

5. خراباتست و ما سرمست و ساقی جام می بر دست

6. از این مجلس گریزانی بگو عزم کجا داری

7. برو ای عقل سرگردان که من مستم تو مخموری

8. ندارم راحتی از تو مرا زحمت چرا داری

9. فدا کن جان اگر خواهی که عمر جاودان یابی

10. فنا شو از وجود خود اگر عشق بقا داری

11. ز خلوتخانهٔ دیده خیال غیر بیرون کن

12. بگو ای نور چشم من به جای او که را داری

13. سبوی خود چو بشکستی به بحر ما چو پیوستی

14. بشو غواص این دریا که دُری پربها داری

15. ندیم بزم سید باش اگر فردوس می جوئی

16. حریف نعمت الله شو اگر نور خدا داری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا توانی مده از کف به بهار ای ساقی
* لب جوی و لب جام و لب یار ای ساقی!
شعر کامل
سلمان ساوجی
* هر کجا غم نیست، آنجا زندگانی مشکل است
* زین سبب آدم به تعجیل از بهشت آمد برون
شعر کامل
صائب تبریزی
* ترا دایه گر مرغ شاید همی
* پس این پهلوانی چه باید همی
شعر کامل
فردوسی