شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 205

1. ما غرقهٔ آبیم چنین تشنه عجیبست

2. در خانهٔ خویشیم و غریبیم غریبست

3. در عین وصالیم و گرفتار فراقیم

4. ما دور ز یاریم ولی یار قریبست

5. درماندهٔ دردیم ولی خرم و شادیم

6. ما را چه غم از درد چو محبوب طبیبست

7. در دیدهٔ مجنون همه جا صورت لیلی است

8. در چشم محبان همه معنی حبیب است

9. ای عقل تو مخموری و من عاشق سرمست

10. غوغا مکن ای خواجه که این هردو حبیبست

11. لاهوت تو چون موسی و ناسوت تو مابوت

12. معنی تو چون موسی و صورت چو صلیبست

13. مائیم که معشوق خود و عاشق خویشیم

14. هم سید و هم بنده نظر کن که حبیبست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* روی مقصود که شاهان به دعا می‌طلبند
* مظهرش آینه طلعت درویشان است
شعر کامل
حافظ
* شد طبیب من بیمار مسیحا نفسی
* تو برو بهر علاج دل بیمار دگر
شعر کامل
وحشی بافقی
* گفتم ای بخت بخفتیدی و خورشید دمید
* گفت با این همه از سابقه نومید مشو
شعر کامل
حافظ