شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 210

1. بیا ای شاه ترکستان که هندوستان غلام تست

2. جهان صورت و معنی همه دیدم به کام تست

3. به باطن آفتابی تو به ظاهر ماه خوانندت

4. شده دور قمر روشن هم از بدر تمام تست

5. اگرحوری اگر رضوان تو را بیند همی گویند

6. سلام الله سلام الله سلام ما پیام تست

7. خدا عالم تو را بخشید ای سلطان انس و جان

8. بهشت جاودان داری همه عالم زمام تست

9. به جان ساقی رندان که مستان ذوق می داند

10. توئی آب حیات ما و جام جم ز جام تست

11. اگر چه ما و هم یاران سخن گوئیم مستانه

12. ولی خوشتر ازین و آن کلام بانظام تست

13. تو خورشیدی و ما سایه منور گشته از نورت

14. پناه نعمت اللهی همه در اهتمام تست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همچنان طفلی که در وحشت سرایی مانده است
* دل درون سینه ام بی طاقتی ها می کند
شعر کامل
رهی معیری
* آرزو مرد و جوانی رفت و عشق از دل گریخت
* غم نمی گردد جدا از جان مسکینم هنوز
شعر کامل
رهی معیری
* تو از قبیله خوبان سست پیمانی
* من از جماعت عشاق سخت پیوندم
شعر کامل
فروغی بسطامی