شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 268

1. عشق مستست و عقل مخمور است

2. عاقل از ذوق عاشقان دور است

3. عالم از نور او منور شد

4. هرچه آید به چشم ما نور است

5. آینه روشن است و می بینم

6. در نظر ناظر است و منظور است

7. رند مستی که ذوق ما دارد

8. خوشتر از زاهدی که مخمور است

9. احولی گر یکی دو می بیند

10. هیچ منعش مکن که معذور است

11. آفتاب است بر همه تابان

12. تو گمان می بری که مستور است

13. جام گیتی نما سید ماست

14. در همه کاینات مشهور است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مگر از هیت شیرین تو می‌رفت حدیثی
* نیشکر گفت کمر بسته‌ام اینک به غلامی
شعر کامل
سعدی
* کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند
* ببرد اجر دو صد بنده که آزاد کند
شعر کامل
حافظ
* بر چهره من آنچه سفیدی کند نه موست
* گردی است مانده بررخم از رهگذار عمر
شعر کامل
صائب تبریزی