شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 387

1. او با تو ، تو را از او خبر نیست

2. جز عین یکی ، یکی دگر نیست

3. نقشی که خیال غیر دارد

4. صاحبنظرش بر آن نظر نیست

5. چون صورت دوست معنی ماست

6. بس معتبر است و مختصر نیست

7. در بحر گهر بود ولیکن

8. چون دُر یتیم ما گهر نیست

9. در کوچهٔ ما بیا و بنشین

10. زان کوچه مرو که ره به در نیست

11. ما خرقهٔ خویش پاک شستیم

12. از هستی ما بر او اثر نیست

13. خیر البشر است سید ما

14. گویند بشر ولی بشر نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یعقوب اگر چاه زنخدان تو بیند
* بی خود فکند یوسف خود را به چه تو
شعر کامل
فروغی بسطامی
* تا دهان و رخ ترا دیدند
* غنچه دل تنگ و ارغوان خجلست
شعر کامل
اوحدی
* زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست
* راه هزار چاره گر از چار سو ببست
شعر کامل
حافظ