شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 394

1. همچو این محجوب ما صاحب جمالی هست نیست

2. خوشتر از نقش خیال او خیالی هست نیست

3. در لب او چشمهٔ آب حیاتی نیست هست

4. این چینن سرچشمهٔ آب زلالی هست نیست

5. مجلس عشقست و ما سرمست و ساقی در حضور

6. عاقل مخمور را اینجا مجالی هست نیست

7. روح اعظم صورت و معنی او ام الکتاب

8. آفتاب دولت او را زوالی هست نیست

9. هستی ما را وجود از جود آن یک نیست هست

10. در دو عالم غیر این ما را مآلی هست نیست

11. سید رندانم و سرمست در کوی مغان

12. زاهدان را این چنین ذوقی و حالی هست نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سرو من برخاست، از قدش قیامت شد پدید
* غیر آن قامت که من دیدم قیامت را که دید؟
شعر کامل
هلالی جغتایی
* سرو از آن پای گرفتست به یک جای مقیم
* که اگر با تو رود شرمش از آن ساق آید
شعر کامل
سعدی
* اشکی که ترا بر گل رخسار دویده
* باران بهار است که بر لاله چکیده
شعر کامل
جامی