شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 447

1. چشمم به نور و معنی دیده جمال صورت

2. در آینه نموده نقش خیال صورت

3. هر صورتی که بینی معنی در آن توان دید

4. معنی آن نظر کن بنگر کمال صورت

5. جام جهان نمائی گر رو به تو نماید

6. تمثال بی مثالش باشد مثال صورت

7. از آفتاب حسنش مه نور وام کرده

8. گه بَدر می نماید گاهی هلال صورت

9. خوش لذتی که دارند جان و دلم همیشه

10. جان در هوای معنی دل در وصال صورت

11. خوش چشمهٔ حیاتی گشته روان به هر سو

12. سیراب کرده ما را آب زلال صورت

13. معنی و صورت ما باشند نعمت الله

14. می بین جمال معنی بنگر به حال صورت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو خورشید تیغ از میان برکشید
* سپاه شب تیره شد ناپدید
شعر کامل
فردوسی
* نظر خدای بینان طلب هوا نباشد
* سفر نیازمندان قدم خطا نباشد
شعر کامل
سعدی
* به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس
* که به هر حلقه موییت گرفتاری هست
شعر کامل
سعدی