شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 556

1. بحر عشقش را کران پیدا نشد

2. واصل دریای او جز ما نشد

3. در سرابستان مستان ره نبرد

4. هر که چون ما سو به سو جویا نشد

5. دیدهٔ ما تا نظر از وی نیافت

6. چشم نابینای ما بینا نشد

7. جان ما تا مبتلای او نگشت

8. کار دل در عاشقی والا نشد

9. سرفرازی در میان ما نیافت

10. هر که را سر در سر سودا نشد

11. در حریم عشق عاشق پی نبرد

12. در ره معشوق تا پویا نشد

13. هر پریشان کو نشد از جمع ما

14. دولت پنهانیش پیدا نشد

15. هر که آمد سوی ما سرمست رفت

16. هیچکس تشنه از این دریا نشد

17. تا حدیث عشقبازی گفته اند

18. همچو سید دیگری گویا نشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتی اندر خواب گه گه روی خود بنمایمت
* این سخن بیگانه را گو، کآشنا را خواب نیست
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* لب عیسی صفتش مرده به دم زنده کند
* گر پرد با پر جان جانب کیوان رسدش
شعر کامل
مولوی
* باده‌ات از کوه سکونت برد
* عیب مکن زان که وقاریم نیست
شعر کامل
مولوی