شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 597

1. عاشقی کز عشق او دم می زند

2. پشت پا بر هر دو عالم می زند

3. هر که او شیدای زلف و روی اوست

4. کفر و ایمان هر دو بر هم می زند

5. مطرب عشاق ساز ما نواخت

6. گه نوای زیر و گه بم می زند

7. از دل ما جو مسمای وجود

8. کو نفس از اسم اعظم می زند

9. نعمت الله عالم معنی دل است

10. از ادب والله اعلم می زند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اندرین شهر دلم بستهٔ گندم گونیست
* ورنه صد شهر چنین را به جوی نفروشم
شعر کامل
اوحدی
* تا غوطه در عرق نزند جبهه کریم
* گرد خجالت از رخ سایل نمی رود
شعر کامل
صائب تبریزی
* مردم آزار محال است خجالت نکشد
* که نمک آب شود چون به جراحت گذرد
شعر کامل
صائب تبریزی