شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 64

1. مبتلائی دیدمش خوش در بلا

2. گفتمش خواهی بلا گفتا بلی

3. از بلا چون کار ما بالا گرفت

4. جان ما جوید بلا از مبتلا

5. بینوایان را نوائی دیگر است

6. خوش نوائی می طلب از بینوا

7. آبرو جوئی درین دریا بجو

8. عین ما می جو به عین ما چو ما

9. دُرد دردش عاشقانه نوش کن

10. تا ز دُرد درد دل یابی دوا

11. در محیط بیکران افتاده ایم

12. نیست ما را ابتدا و انتها

13. نعمت الله ساقی و ما رند مست

14. با حریفان در خرابات فنا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به روز مرگ چو تابوت من روان باشد
* گمان مبر که مرا درد این جهان باشد
شعر کامل
مولوی
* چه با رنج باشی چه با تاج و تخت
* ببایدت بستن به فرجام رخت
شعر کامل
فردوسی
* به سرو گفت کسی میوه‌ای نمی‌آری
* جواب داد که آزادگان تهی دستند
شعر کامل
سعدی