شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 773

1. چارپا در پی علف گردد

2. تا به وقتی که خود تلف گردد

3. آدمیئی که معرفت دارد

4. شک ندارم که خود خلف گردد

5. قطب عالم یگانه ای باشد

6. که چو ما جمله را کنف گردد

7. آشنای محیط بحر ازل

8. واقف از دُر و از صدف گردد

9. هر کسی میل جنس خود دارد

10. آن یکی گوهر این خزف گردد

11. شیرمردی به خنجر و شمشیر

12. مرد مطرب به نای و دف گردد

13. سید ما چو عف عفی فرمود

14. لاجرم این و آن معف گردد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عشق ورزیدم و عقلم به ملامت برخاست
* کان که عاشق شد از او حکم سلامت برخاست
شعر کامل
سعدی
* مگر که لاله بدانست بی‌وفایی دهر
* که تا بزاد و بشد جام می ز کف ننهاد
شعر کامل
حافظ
* خورشید عارض او چون ذره برده تابم
* بالای سرکش او چون سایه کرده پستم
شعر کامل
فروغی بسطامی